رجعت برای انتقام مظلومان

رجعت برای انتقام مظلومان

در ادامۀ بحث «رجعت» (جلسۀ 25، 27 رمضان 1444) به تبیین موضوع «رجعت برای انتقام مظلومان» می‌پردازیم.

روز 27 ماه رمضان است و امید داریم در این روز مبارک، فضل هرسه شب قدر را دریافت کنیم که همانا کنار رفتن حجب ظلمانی و نورانی از دیدگان قلبمان است و با این فضل بتوانیم اشراق نور ربّ را در وجودمان بیابیم. اما به حرف و حال نیست؛ واقعیت زندگی‌مان باید برای ظهور نور، آماده شود و شرط این آمادگی، تغییر نگاه است.

باید به جایی برسیم که ببینیم او هست و ما جز ظهور او نیستیم؛ او مالک است و ما چیزی از خود نداریم. همۀ عبادات نیز برای این است که «منِ» توهّمی‌ای را که برای خود ساخته‌ایم و می‌پنداریم «من می‌بینم»، «من می‌شنوم» و...، از میان برداریم تا او ظهور پیدا کند. راه رسیدن به اینجا، انجام وظیفه است.

از کجا بفهمیم وظیفه‌مان چیست؟ مطمئن باشیم اگر چشم و گوش سر را فقط به دنیا آن هم در حدّ ضرورت بدهیم، قلب که جریان حضور خدا در ماست، درست و غلط را به ما می‌گوید و وظیفه‌مان را تعیین می‌کند. زیرا ما حقیقت را در عالم ذرّ دیده‌ایم و این شهود پیوسته با ما و در قلبمان است. اما وقتی چشم و گوش قلب را می‌بندیم تا صدای قلب را نشنویم و از این و آن دنبال تشخیص وظیفه می‌گردیم، راه درست را پیدا نمی‌کنیم؛ چون راه درست را خودمان می‌دانیم، اما درواقع دنبال توجیه و تأییدی هستیم تا کاری را که دلمان می‌خواهد، با خیال راحت انجام دهیم!

در بحث رجعت، به دلایل ضرورت رجعت رسیدیم. یکی دیگر از فلسفه‌های رجعت، رسیدگی به حساب ظالمان است. شاید گمان کنیم خدا حساب‌رسی را برای روز قیامت گذاشته و آنجاست که انتقام مظلومان از ظالمان گرفته می‌شود. اما باید بدانیم قیامت، روز ظهور حقّ است، نه ظرف انتقام از ظالمان.

از این گذشته، قیامت، بستر ادامۀ مسیر کمال نیست و همه باید اینجا به کمال خود برسند. پس کسانی که حقّشان در دنیا ضایع شده و نتوانسته‌اند در راهی که انتخاب کرده‌اند، پیش روند، باید فرصتی برای جبران داشته باشند؛ وگرنه در قیامت به بهشت هم بروند، چون با حرکت خود آن را کسب نکرده‌اند، لذت نمی‌برند و این عادلانه نیست.

عدل خدا آنجاست که پس از پر شدن زمین از ظلم و جور، آن را از عدل و قسط پر کند؛ تا هم کسانی که با تضییع حقوق دیگران به آن‌ها ظلم کرده‌اند، تقاص دنیاییِ کارهای خود را به مظلومان پس دهند و هم مظلومان بتوانند با پس گرفتن حقوق خود، در این دنیا زندگی و بندگی کنند و در هر مسیری که انتخاب کرده‌اند، به کمال برسند.

برای همین رجعت لازم است.

خداوند در آیات 32 تا 34 سورۀ اعراف می‌فرماید:

"قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ. قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لاتَعْلَمُونَ. وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لايَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لايَسْتَقْدِمُونَ."

بگو: «چه کسی زینت خدا که برای بندگانش خارج کرده و روزی‌های طیّب را حرام کرده است؟» بگو: «آن برای کسانی است که در زندگی دنیا ایمان آورده‌اند و در قیامت فقط آن‌ها بهره‌مندند.» این‌گونه آیات را برای اهل علم بیان می‌کنیم. بگو: «پروردگارم تنها زشتی‌های ظاهری و باطنی، گناه و تجاوز ناحق را حرام کرده و اینکه چیزی را که دلیلی بر آن نفرستاده، شریک او بگیرید یا آنچه را نمی‌دانید، به او نسبت دهید!» هر امت، مهلتی دارد که چون سر رسد، ساعتی پس و پیش نمی‌شود.

طبق این آیات، آن کثراتی که خدا در دنیا آفریده تا زندگی حیوانی بندگان از تولد تا مرگ اداره شود، اعمّ از آب، غذا، لباس، مسکن و...، باید در اختیار تمام بندگان قرار گیرد تا از آن‌ها استفاده کنند. همچنین روزی‌های پاک و طیّب داده شده تا هرکس به خدا ایمان آورد و خواست او را بندگی کند، بتواند از این کثرات در مسیر کمال انسانی بهره بگیرد.

از سوی دیگر، هر زشتی ظاهری یا باطنی، هرگونه شرک به خداوند و تجاوز به هر حقّی ممنوع است و هیچ‌کس نباید در این مسیر قرار گیرد. ازجمله اینکه کسی دیگران را از امکاناتی که خدا در زندگی دنیا برایشان قرار داده، محروم کند و آن‌ها را از بُعد مادی یا معنوی، جسمی یا روحی به بند بکشد و بهره‌کشی نماید؛ یعنی همان استعمار!

اما به وضوح می‌بینیم که این حلال و حرام خدا هنوز در جهان پیاده نشده و در طول تاریخ، خیلی‌ها بوده و هستند که دستشان به روزی‌های دنیا نرسیده و نتوانسته‌اند خوب زندگی کنند، چه رسد به بندگی؛ از ساده‌ترین نعمت‌های زندگی دنیوی بی‌بهره بوده‌اند و فرصت نداشته‌اند گرایش به دین پیدا کنند. خیلی‌ها نیز مسبّب این امر بوده‌اند و از دست و دهان دیگران گرفته‌اند تا خودشان بیشتر داشته باشند.

پس ضروری است که چهرۀ دیگری از دنیا نمایان شود تا این آیات به ظهور رسد و ارادۀ الهی واقع شود. این هم تنها با رجعت میسّر است؛ یعنی آنجا که هردو طرف دعوا برگردند و با یک‌سره شدن جنگ حقّ و باطل، حق به حق‌دار برسد؛ هم از ظلم ظالمان، انتقام گرفته شود و هم قلب مظلومان، آرام گردد و نور خدا را ببیند.

یکی از بزرگ‌ترین و دهشتناک‌ترین ظلم‌هایی که در طول تاریخ اتفاق افتاده، نظام برده‌داری است. اوج این ظلم، در غرب و به‌ویژه آمریکا صورت گرفته و چنان زشت و تاریک است که ذره‌ای جای گرایش به آن شیطان بزرگ را باقی نمی‌گذارد.

برده‌داری از زمان باستان رایج بوده و اگرچه همواره ادیان و مذاهب، این سیستم را تعدیل کرده‌اند، همیشه بوده‌اند کسانی که دیگران را تحت مالکیت خود درمی‌آوردند تا از آن‌ها کسب منفعت کنند. اما از قرن پانزدهم، برده‌داری اوج گرفت و اروپاییان با حمله و قتل به آفریقا، تعداد زیادی از سیاه‌پوستان را اسیر کردند و برای کار، به کشورهای خود بردند.

این کوچ اجباری به بدترین و غیرانسانی‌ترین شکل ممکن انجام شد و سال‌ها ادامه یافت. چنان اوج گرفت که به صنعت و تجارت تبدیل شد و انسان‌ها به‌راحتی به عنوان کالایی که مورد نیاز زندگی مردم بود، خرید و فروش می‌شدند!

با کشف آمریکا، این سیستم دوباره اوج گرفت و کاشفان یا بهتر بگوییم مهاجمان و غاصبان آمریکا، بردگان بسیاری را به به اجبار به آنجا بردند؛ زیرا مناطق جدید، کارهای جدید داشت و نیروی کار فراوان لازم بود تا بتوانند آنجا را طبق میل خود بسازند یا به بیان بهتر، خراب کنند! به مرور با پیشرفت علم و صنعت، نیاز به نیروی کار بیشتر شد و روزبه‌روز تجارت انسان، بیشتر و سودآورتر و البته مدرن‌تر شد.

این در حالی بود که خود آمریکا از قبل، ساکنانی داشت که آنجا زندگی می‌کردند و تمدن داشتند. اما تازه‌واردها تمام آن تمدن را زیر پای خود له کردند و حتی مردم آنجا را به بردگی گرفتند تا قدرت بیشتری به دست آورند. آن‌ها بردگان را آزار می‌دادند و حتی شکنجه می‌کردند و کمترین حقّی برایشان قائل نبودند؛ در عین حال، توقع کارهای سخت از آنان داشتند و اگر کسی امتناع می‌کرد یا نمی‌توانست کاری را انجام دهد، چنان ضرب شستی از او می‌گرفتند که احدی جرئتِ پا پس کشیدن نداشته باشد. این‌گونه بود که نه‌تنها جسم، بلکه روانشان را نیز به یوغ بردگی درمی‌آوردند!

این است ریشۀ دموکراسی آمریکایی؛ و تمدن غرب با این جنایات بوده که به پیشرفت امروزش رسیده است. تازه این، گوشۀ بسیار ناچیزی از واقعیت و تنها قطره‌ای است از خون‌ها و عرق‌هایی که به ناحق ریخته شده تا امروز محصولات علم و فن‌آوری غرب به دست ما برسد و ما به این‌همه نوآوری و تنوع، به‌به و چه‌چه بگوییم و از لطف و عنایتی که غرب به بشر داشته و دارد، دهانمان باز بماند!

اما واقعاً این‌همه ظلم، کی و کجا قرار است پاسخ داده شود؟ که عقل سالم به عدل الهی شک می‌کند، اگر رجعتی نباشد تا انتقام این مظلومان گرفته شود. به امید آن روز...

 

 

 

 

 


 

 



نظرات کاربران

//